محبوبه عظیمزاده | شهرآرانیوز؛ زهرا داوری، سالهاست که جهان کلماتش را با دنیای کودکان و نوجوانان گره زده است؛ جهانی که در آن خواب و خیال و واژهها کنار هم نفس میکشند. در کارنامه او کتابهایی، چون «یک قاچ هندوانه»، «خدای دستودلباز»، «خواب من پرنده است» و «بهبه و بیببیب» دیده میشود. آثاری که هرکدام بهنوعی رد پای نگاه لطیف او را در خود دارند. تازهترین کتاب این شاعر، با عنوان «شیرینتر از خواب»، نیز ادامه همین مسیر است؛ کتابی که اینبار به سراغ یکی از صمیمیترین صداهای کودکی، یعنی لالاییها رفته است.
«شیرینتر از خواب» که بهتازگی از سوی نشر رود آبی منتشر شده است، لالاییها را نه فقط بهعنوان آوازهایی برای خواب، بلکه بهمثابه نخستین تجربههای شاعرانه کودک بررسی میکند. صداهایی آرام که از دل مادران، مادربزرگها و فرهنگهای بومی برمیآیند و کودک را به دنیای خواب، امنیت و خیال میبرد. در این کتاب به پیشینه لالاییها، مضامین تکرارشونده آنها، پیوندشان با اقلیم و فرهنگ اقوام و اقلیتهای دینی ایران و جایگاهشان در ادبیات کودک توجه شده است.
مقدمه کتاب را مصطفی رحماندوست نوشته و در بخش لالاییهای معاصر، درسگفتارهایی از او آمده است؛ متنهایی آموزشی برای شاعرانی که میخواهند با زبان لالایی، به جهان لطیف کودکان نزدیک شوند و از دریچه شعر، آرامش و خیال را به آنها هدیه دهند.
انتشار «شیرینتر از خواب» بهانهای شد تا پای گفتوگویی کوتاه با زهرا داوری بنشینیم؛ گفتوگویی درباره لالاییها، خاطرههای مشترک کودکی و دنیایی که با زمزمهای ساده، کودک را آرامآرام به خواب میبرد.
در پشت جلد کتاب میخوانیم این اثر ماحصل ششسال پژوهش بوده است. این مسیر ششساله چگونه طی شده است؟ داوری به ما میگوید: «من از سال ۹۷ جای خالی اقلیتهای دینی ایران را در میان لالاییهای گردآوریشده و پژوهشهای گوناگون پژوهشگران خالی دیدم. مشتاق بودم که بدانم این هموطنان در لالاییهایشان چه میگویند.
با واسطههای بسیار توانستم با این عزیزان ارتباط بگیرم. خیلی سخت بود. چون بعضیهایشان تمایل به همکاری نداشتند. آنقدر در فضای مجازی و حقیقی جستوجو کردم تا خوشبختانه چند دوست خوب ارمنی و آشوری و مندائی پیدا کردم که خداراشکر اطلاعات ادبی و فرهنگی زیادی هم داشتند. ولی شوربختانه لالاییهایشان مانند لالاییهای دیگر اقوام ایرانی در حال انقراض بودند.
بعد مسافت و فراموش شدن لالاییها نیز از سختیهای دیگر کار بود. به عنوان مثال، مندائیها (صائبین) لالایی فولکلور به زبان مندائی ندارند و از لالاییهای فارسی یا عربی استفاده میکنند. کلیمیها هم ندارند. حاصل این پژوهشها کتابی شد به اسم «شیرینتر از خواب» که در اردیبهشت ۱۴۰۴ با حضور استادانی، چون مصطفی رحماندوست، شهرام اقبالزاده، یاشار هدایی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی شد.»

سهم خراسان و لالاییهایش در این کتاب، فصل پنجم و فصل ششم آن است با عناوین «نمونههایی از لالاییهای خراسان» با گویشهای فارسی، ترکی، کرمانجی، ترکمانی و «لالاییهای دینی خراسان». اما داستان لالاییهای این خطه قرار نیست همینجا تمام شود. او اضافه میکند: «به یاری خدا، لالاییپژوهی من همچنان ادامه دارد. اکنون در حال پژوهش و نگارش چند کتاب هستم که در آنها لالاییهای خراسان بزرگ را بررسی خواهم کرد که آن هم مانند «شیرینتر از خواب» کار تازهای است و میتوان گفت تاکنون پیشینهای نداشته است.»
در بین همه لالاییهایی که از اقوام مختلف در این کتاب گردآوری شده است چه نقطههای اشتراکی میتوان پیدا کرد؟ به گفته این پژوهشگر، در بیشتر موارد، لالاییها خطابالنفس مادرانهای هستند که به دلیل دارا بودن لحن محزون و عاطفی و ویژگی زمزمهوار بودن برای خواباندن کودک استفاده میشوند. جز این، دو مورد دیگر را میتوان وجه مشترک همه لالاییها دانست.
اول اینکه همه لالاییها موسیقی آرام و خوابآور دارند و دوم اینکه همه لالاییها از طرف بزرگترها برای بچهها سروده شدهاند. این نقاط اشتراک، البته وقتی به لایه مفاهیم و مضمون میرسد، با عنوان دیگری مطرح میشود. دستهای از لالاییها پای گهواره به آواز یا زمزمه درونی برای تخلیه روحی خوانده میشود. دستهای دیگر لالاییهایی هستند که در آغوش خوانده میشود و هدفش کم کردن بیقراری کودک است.
همچنین، لالاییهایی هستند که به زبانگیری کودک کمک میکنند و دستهای دیگر نیز کودک را تشویق و شاد میکند. گلایه، جدایی، سختی، معیشت، حدیث نفس مادران، غریبی، آرزوها، تندرستی فرزند، ازدواج فرزند، آرزوی کسب قدرت و دانش برای فرزند، قربانصدقه رفتن مادر برای فرزند، دغدغههای مادر درباره شرایط سیاسی و ...، همگی از مضامینی هستند که در لالاییها وجود دارند.
آیا کارکرد لالایی صرفا آرام کردن و خواباندن بچه است؟ داوری ضرورتها و کارکردهای زیادی را برای لالاییها برمیشمرد: القای حس آرامش و امنیت، پرورش توانایی تصویرسازی ذهنی، ایجاد ارتباط عاطفی قوی میان مادر و کودک، تقویت احساسات در کودک، آماده کردن کودک برای خواب راحت، ارتباطپذیر کردن و اجتماعی کردن کودک، آماده کردن کودک برای شنونده بودن و سنگ صبور بودن در آینده، پرورش مفهوم ایستادگی و شجاعت و ظلمستیزی در نهاد کودک با الگو قرار دادن قهرمانان و اسطورهها، ایجاد روحیه امیدواری و تلاش، آشنا کردن کودک با موسیقی و شعر، گسترش دایره واژگان کودک، تخلیه روانی و پاکسازی ذهن و روان مادر و .... نکاتی که در کتاب نیز به آن اشاره شده است. مصطفی رحماندوست در سال ۱۳۶۴ بر روی یازده مادر باردار پژوهشی انجام داد که در این کتاب به آن اشاره شده است: «پژوهشی را روی جنین یازده مادر باردار آغاز کردم.
من برای آنها شعر و قصه میگفتم و پزشک با سنسورهایی حرکات جنین را ثبت میکرد. وقتی من شعر و قصه و لالایی میخواندم، حرکات جنین محسوس بود. وقتی پدر میخواند، حرکات جنین تندتر و ملموستر میشد؛ ولی وقتی مادر میخواند، حرکات جنین بسیار محسوستر از وقتی بود که دیگران میخواندند. به این نتیجه رسیدم که وقتی در روایات میخوانیم که خوب است مادر باردار دست روی شکم بگذارد و برای فرزندش قرآن بخواند یا چیزهای خوب و امیدوارکننده تعریف کند، بیدلیل نیست و پایه علمی دارد.»
داوری، در بخش پایانی صحبتهای خود، درباره اینکه آیا بین لالاییهایی که برای فرزندان دختر و پسر خوانده میشده تفاوتی وجود داشته یا نه، میگوید: «طبق یافتههایی که در این چند سال به آنها رسیدهام به طور کلی میتوانیم بگوییم که ترانههای عامیانه مثل ترانههای نوازش یا خواب (لالاییها) به سه دسته تقسیم میشوند. هم میتوانند دخترانه باشند. هم میتوانند پسرانه باشند و هم بدون جنسیت و همگانی باشند. این در کتابهای مختلف نمود دارد. در برخی مناطق ایران لالاییها حتی بر اساس رده سنی ممکن است متفاوت باشند.»